سابقه فعالیتهای جدی برای طراحی و ساخت پهپاد (پرنده هدایت پذیر از دور) رزمی در دنیا به حدود دو دهه پیش باز میگردد و این سامانهها طی یک دهه گذشته به جزئی از عملیاتهای تهاجمی ارتش و سازمانهای جاسوسی این کشور تبدیل شدهاند.
محدودیتهای یک پهپاد از لحاظ حجم و وزن حسگرها و جنگافزارهای قابل حمل منجر به برآورده شدن درصدی از نیازمندیهای یک عملیات رزمی خواهد شد. اما این کمتر بودن کارایی به نوبه خود با توجه به مزایایی همچون در دسترس بودن تعداد زیاد پهپادها، توان رسیدن به مداومت پروازی بالاتر نسبت به جنگندههای سرنشیندار -حتی در صورت اجرای یک تا دو مرحله سوختگیری هوایی توسط جنگنده- کمتر بودن احتمال شناسایی پهپاد توسط دشمن، ناچیز بودن هزینه هر ساعت پرواز پهپاد در مقایسه با جنگندههای در تحریم و خسارت بسیار کمتر در صورت بروز سانحه یا ساقط شدن پهپاد توسط دشمن -به جای جنگنده- جبران شده و حتی مزیتهای حاشیهای یا محسوس -بسته به توان پهپاد مورد استفاده- ایجاد مینماید.
در کشورمان ایران از میانههای جنگ 8 ساله تحمیل شده از سوی عراق یعنی سال 1364 هواپیماهای بدون سرنشین برای ایفای نقش شناسایی راهکنشی (تاکتیکی) پا به عرصه حیات گذاشتند و دیری نپائید اولین نمونه آنها یعنی «مهاجر» به چند پرتابگر برای شلیک راکت RPG مجهز شده و در واقع اولین تجربه استفاده از پهپاد در نقش رزمی در همان دوران ثبت شد.
با پایان جنگ هر چند عمده تلاش متخصصان کشور در دهه 1370 بر روی تأمین پهپادهای شناسایی متناسب با نیازهای نیروهای مسلح با بیشترین درصد بومیسازی در ساخت اجزاء مختلف و زیرسامانهها بود اما تلاشهایی نیز برای پوششدهی مأموریتهای محدود رزمی توسط این هواپیماها انجام میشد از جمله تجهیز پهپاد «مهاجر-2» به دو پرتابگر 6 فروندی راکتهای RPG –که قاعدتاً با دوربین موجود روی پهپاد و توان ارسال همزمان تصویر، قابل هدفگیری بوده است- و ساخت پهپاد انتحاری «طوفان/چمران2».